راه آسمان the way to the sky

اهل بیت علیه السلام راهی کوتاه تا رسیدن به آسمان Imams have a short way to reach the sky

راه آسمان the way to the sky

اهل بیت علیه السلام راهی کوتاه تا رسیدن به آسمان Imams have a short way to reach the sky

پلاستیک به جای ساک ورزشی

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۲۳ ق.ظ



حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت  خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری.


ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.



حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت  خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری.


ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.

ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت.هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می ائیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیه می کرد:اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد.


البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.


گوشه ای از خاطرات شهید ابراهیم هادی







About 1354 we were practicing when Abraham entered the salon, and a friend came to the salon after him and without a pretext said: "Ibrahim's hand, the brigade and I was very interesting. When you were going, two girls were behind you and arranged. 

About 1354 we were practicing when Abraham entered the salon, and a friend came to the salon after him and without a pretext said: "Ibrahim's hand, the brigade and I was very interesting. When you were going, two girls were behind you and arranged. Talking about you, the stylish pants and pants that you were wearing, and the sports bag that was your hand, was quite clear athletic. Abraham, having heard these words, is a moment's stomp. It was as if he did not expect such a word, and he thought very much. Abraham wore loose sweatshirts from that day on, never carrying a sports bag and putting his clothes in a plastic bag. But many kids said: "What kind of person are you?" We bring the club to an athletic body ... And what clothes do you wear on this form on this form? Abraham did not care about them and advised his friends: "If you exercise for God, this is a worship, but if you go to any other purpose, you will lose." Of course, Abraham used proper physical fitness, for example, when he saw Abraham. On a rainy day when the water was gathered in a part of the street, and the old men could not deny it, Abraham took them down, and from That route would go. A corner of the memory of martyr Ibrahim Hadi
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۳۱
یاصاحب الزمان ادرکنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی